جریان انحراف و انحراف از جریان انقلابیگری
نوشته: محمد جعفری
نظریات جنجالی درباره رابطه با مردم اسراییل از سوی اسفندیار رحیم مشایی رییس وقت سازمان میراثفرهنگی(در دولت نهم)، آرامآرام باعث شد تا فضا برای آگاهی از شکل گرفتن یک حلقه انحرافی در دولت آماده شود....
موضوع منحرف خواندن اعضای شاخص جریان انحراف، اگرچه از سوی بعضی افراد بهعنوان عملی عجیب خوانده میشود اما رفتار منتسبان به این جریان نشان میدهد که انتخاب این نام، چندان هم دور از واقعیت نیست.
در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، آگاهی از مختصات انحراف، میتواند روشنکننده بسیاری از حقایق باشد.
انقلاب اسلامی و حقیقت ریزشها و رویشها
موضوع ریزشها و رویشهای انقلاب، حقیقتی است که در مراحل گوناگون عمر جمهوری اسلامی ایران، بارها اتفاق افتاده است.
در طول تحولات سالهای نخستین انقلاب و موضوع گروهکهای ضدانقلاب، نخستین ریزش از قطار انقلاب اتفاق افتاد. این امر در موضوع عزل مرحوم منتظری از جانشینی ولیفقیه ادامه پیدا کرد و در جریان قتنه 88 نیز بهوضوح مشاهده شد.
واقعیت امر آن است که برای همه ما این خطر وجود دارد که روزی بخشی از ریزشهای انقلاب باشیم و تنها با تلاش جهت قرار گرفتن در زیر چتر ولایتفقیه، امکان پیشگیری از این انفاق وجود دارد.
در این میان شاید قدری زود باشد تا جریان انحرافی را رسماً بخشی از جریان ریزشهای انقلاب اسلامی بدانیم اما در صورت وقوع این اتفاق، حادثه غیرقابل پیشبینی محقق نشده است چرا که جریان انحرافی، بارها دچار انحراف از مسیر انقلاب شده است.
ایجاد تلاطم در فضای سیاسی کشور
اوج حرکات خارج از عرف در رفتار جریان انحرافی در ایجاد تلاطمی بود که بارها در فضای سیاسی کشور ایجاد شد و بارها قوه مقننه را درگیر خود کرد.
البته رفتار مجلس با دولت نیز میتوانست با تعاملات بیشتری همراه باشد اما توقع از دولتی که رأی بیش از 24میلیونی ملت بصیر و آگاه و انقلابی را بهعنوان پشتوانه خود داشت، بسیار فراتر از آن چیزی بود که بارها دیده شد.
یقیناً فعالیت جریان انحرافی در دولت، از دلایل مهم در ایجاد تشنج در روابط بین دولت و مجلس بود.
حمایتهای خارج از عرف و قانون
اینکه یک مسوول اقدام به تخلف کند، گرچه اتفاق ناخوشایندی است اما عجیب نیست. آنچه در این میان عجیب بهنظر میرسد، جلوگیری از انجام وظایف قانونی دادگاه و قوه قضائیه است.
متأسفانه جریان انحرافی باعث شد تا روند کاری دولت به سمت و سوی حمایت از کسانی پیش برود که پروندههایشان د رمحاکم قضایی در جریان بود. البته تعداد این افراد در برابر تعداد مسوولان دولتی، بسیار اندک بود اما دست کم برای کاستن از حواشی و جنجالهای ساخته شده پیرامون این موضوع، (با فرض بیگناه بودن این افراد) عدم مقاومت در برابر محاکمه آنها، میتوانست به استحکام هرچه بیشتر جایگاه نظام کمک کند. امری که محقق نشد.
تعابیر متفاوت از جایگاه ولی فقیه
در بیان منتسبان به جریان انحرافی، تعابیری نامأنوس و عجیبی از ولایت فقیه بیان میشود که جدا محل نگرانی است. نوع تعبیر این افراد از جایگاه ولی فقیه چنان با حقیقت و جوهره ولایتمداری در تعارض است که اگر بهصورت رسمی بیان شود، نهتنها واکنش حوزههای علمیه و متخصصان علوم دینی را بهدنبال خواهد داشت، بلکه سببخواهد شد تا واکنشهای تند مردمی، متوجه مدعیان آن شود.
همراهی با برخی نیروهای مسألهدار
وجود برخی نیروهای مسألهدار فرهنگی و سیاسی در ذیل جریان انحرافی یک واقعیت است؛ واقعیتی که نیازمند کتمان نیست. فعالان این جریان، عموماً برای پنهانسازی همکاری خود با چنین افرادی اقدام نمیکنند و گاهی حتی برای علنی شدن آن، تعجیل هم دارند!
یقیناً توجیه مناسبی برای این رفتار وجود ندارد و بهانههایی همچون حذب ایرانیان مقیم خارج، کوشش برای افزایش دایره حامیان انقلاب و مواردی از این دست نیز توان اقناع مردم را ندارد.
اکنون میتوان گفت اگر به این افراد لفظ جریان انحرافی اطلاق شود، به سبب انحراف آنها از جریان انقلاب، صحبتی گزافی بهمیان نیامده است.
- ۹۲/۰۳/۲۹